سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                                                     بسم الله الرحمن الرحیم

 کارنامه نبردهای زمینی:

با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران طومار قرن ها استبداد و خونسردی حاکمان گذشته و نفوذ بیگانگان بسته شد. انقلابی که قدرت ملت ها را در تغییر سر نوشت و حاکمیت سیاسی خویش نشان داد و ناتوانی ابر قدرت ها را در مهار بحران ها اثبات کرد. برای جلوگیری از الگو شدن و گسترش انقلاب اسلامی، ابر قدرت ها با دست رژیم عراق، جنگی تمام عیار برای محو انقلاب اسلامی به راه انداختند.، لیکن پشتیبانی و حمایت همه جانبه قدرت های بزرگ نظامی و اقتصادی جهانی از عراق، تنها مانع پیروزی نظامی قطعی جمهوری اسلامی شد. در این نبرد نابرابر، با ایستادگی ها، دلاوری ها، ایثارها و از جان گذشتگی های مردم فداکار، ایران اسلامی به اصلی ترین اهداف خود: حفظ استقلال، تمامیت ارضی و استحکام پایه های انقلاب اسلامی دست یافت و کارایی الگویی دفاعی با شاخص های دینی را به اثبات رساند. دوران هشت سال دفاع مقدس برگ زرینی است در تاریخ این سرزمین. این تاریخ غرور آفرین و جاوید مرهون نسلی است که با نیروی عظیم الهی و سر سپردن به اسلام ناب محمدی (ص) تحت رهبری امام خمینی حماسه ای کم نظیر برای دفاع از اسلام و کیان اسلامی آفریدند. حماسه دلاوری ها و ایثارگری های نسلی که به یقین می تواند اسوه و راه گشای شناخت مفاهیم معنوی و کمالات انسانی همه نسل ها در تمامی عصرها گردد.

منبع: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ

اطلس راهنما - ج 5

تصمیم گرفتم به یاری خدا چندین پست رو به دفاع مقدس اختصاص بدم و اکثر مطالبی را که در رابطه با عملیات های اون دوران در کتابا نوشته، به وبلاگم منتقل کنم .

خدایا به امید تو

 

                                                                                               

 

 

 

                                                                             از مقاومت تا آزادسازی سرزمین های جنوبی:

   عملیات پل نادری

   عملیات سوسنگرد

   عملیات نصر

   عملیات امام علی (ع )

   عملیات فرمانده کل قوا

   عملیات ثامن الائمه (ع)

   عملیات طریق القدس

   عملیات فتح المبین

   عملیات بیت المقدس

   نتایج نبردهای ایـران در جبهه جنوبی

 نظر به اهمیت جبهه جنوبی ( از دهانه اروندرود تا دهلران ) و ارزش ژئوپلیتیکی این منطقه مهم ترین هدف عراق از جنگ، تصرف این منطقه بود. عراق با ارزیابی توان نیروهای مسلح ایران و اقداماتی که قبل از هجوم سراسری انجام داده بو، حمله به هدف های خود را با اتخاذ استراتژی جنگ پر شدت و سریع، در روز 31/6/1359 آغاز نمود. ارتش عراق با به کارگیری زبده ترین یگان های زمینی تحت امر سپاه سوم و بیش ترین تجهیزات و امکانات، با پشتیبانی حجم سنگین آتش هوایی و زمینی مأموریت خود را در جبهه جنوبی آغاز کردند. در این حال استعداد نیروهای خودی به یک لشگر هم نمی رسید و علاوه بر آن، اندک بودن توان رزم و تجهیزات و حاکم بودن تفکر سنتی کلاسیک بر فرماندهی وقت که به قیمت از دست دادن زمین به گرفتن زمان می اندیشید، نتوانست نقش بازدارندگی در هجوم اولیه را ایفا نماید. اما حضور مؤثر نیروهای مردمی در شهرها و بعضی مناطق مرزی، و اتخاذ استراتژی مقاومت در نقاط حساس؛ استراتژی جنگ عراق را با شکست مواجه ساخت. نیروهای مردمی با دارا بودن روحیه انقلابی؛ اجازه ندادند یگان های نظامی دشمن به هدف ها و نقاط مهم کلیدی دست یابد. مقاومت در خرمشهر و اکثر نقاط مرزی، عملیات سراسری ارتش عراق را با ناهماهنگی روبرو کرد و برآوردهای پیش بینی شده برای دست یابی به هدف را ناکافی نشان داد. پس از مقاومت خودی که به زمین گیر شدن عراق منجر شد، ایران استراتژی بازپس گیری و آزادسازی سرزمین های اشغالی را برگزید. اجرای این استراتژی به عهده دو سازمان سپاه و ارتش گذاشته شد، اما در عمل به دلیل این که بین هدف ها، امکانات و روش ها، تعادل و هماهنگی کافی وجود نداشت، نتیجه لازم حاصل نشد. رئیس جمهور که فرماندهی کل جنگ را عهده دار بود و می توانست تعیین کننده جایگاه سپاه و ارتش در جنگ باشد و موجب هماهنگی بین دو سازمان مسلح سپاه و ارتش شود، نه تنها این هماهنگی را به شایستگی انجام نداد، بلکه تحت تأثیر پاره ای مسائل، سبب شد کشور نتواند از پتانسیل انقلابی موجود استفاده کند. علاوه بر این، اختلاف بینش فرماندهان ارتش بر سر تحلیل هدف های دشمن در جنوب، موجب می شد تا انسجام درون سازمانی نیز از بین برود.

از سوی دیگر، نیروهای تحت پوشش سازمان سپاه، با اجرای عملیات ایذایی و محدود، به مرور باعث افزایش ظرفیت سازمان رزم می شدند و امکان حضور گسترده تر نیروهای مردمی را میسر می کردند. به عبارت دیگر، استراتژی آزاد سازی مناطق اشغالی به وسیله دو سازمان  به طور مستقل دنبال می شد. یک حرکت آشکار به فرماندهی رئیس جمهور وقت با اتکا به سازمان ارتش و یک حرکت غیر آشکار و خفیف، بدون رهبری معلوم، توسط نیروهای مردمی و سپاه. جریان اول شناخته شده، قابل محاسبه و شتابنده بود. اما جریان دوم غیر محسوس و غیر قابل محاسبه بود و حرکتی آرام امّا روبه گسترش داشت. هدف هر دو جریان یکی بود ولی مدیریت، روشها. ابزارهای بین دو جریان یاد شده یکسان نبود بلکه تفاوت کاملاً روشنی داشت. جریان اول نقطه امیدی بود که نظام به موفقیت آن چشم دوخته بود. امّا جریان دوم حرکتی خارج از برنامه بود و پاسخگویی تعهد آشکاری نبود، بلکه متکی به تعهدات و انگیزه های درونی، هویت وانسجام یافته بود.

با وجود این؛ سه عملیات 23/7/59  در محور دزفول؛ 15/10/59 در محور هویزه؛ 20/10/59 در محور ماهشهر اجرا شد تا استراتژی بیرون راندن متجاوز به اجرا درآید. اما نبود شناخت و تحلیل صحیح از دشمن و ضعف در منابع و روش ها سبب شد تا موفقیتی به دست نیاید. بدین لحاظ هنگامی که جریان اول نتوانست به تعهدات و توقعات عمومی پاسخ دهد، عملاً به بن بست رسید و نتوانست استراتژی آزادسازی سرزمین های اشغالی را به نتیجه برساند و به طور طبیعی از میدان عمل خارج شد.
جریان دوم، آرام آرام هویت خویش را اثبات کرد و به مرور ابزار و سازمان جریان اول را نیز تحت پوشش قرار داد و نیروهای انقلابی به این صورت، ابتکار عمل و فرماندهی صحنه را به دست گرفتند. بدین ترتیب تئوری نوپای جنگ  انقلابی که در حرکت های محدود آزمایش شده بود، مجال ظهور یافت و با به کارگیری اندیشه های کلاسیک و سنتی در کنار تئوری های انقلابی، توانست استراتژی آزادسازی مناطق اشغالی را تبیین نماید.

اولین بروز آشکار این جریان به روزهای آخر سال 1359 بر می گردد. هنگامی که با هدف بدست آوردن اعتماد به نفس و اثبات کارآیی تئوری جنگ انقلابی اقدام شد و در زمانی که هنوز بنی صدر فرماندهی جنگ را بر عهده داشت به ارزیابی توان نظامی خود پرداخت و کارآیی تئوری جنگ انقلابی را در عمل با اجرای عملیات امام مهدی (عج) اثبات کرد. همچنین بعد از سقوط بنی صدر از فرماندهی کل جنگ نیز یک بار دیگر تئوری مزبور در عملیات " فرماندهی کل قوا " امتحان شد و نتیجه مثبت به دست آمد. موفقیت در عملیات " فرماندهی کل قوا " و اثبات کارآیی تئوری جنگ انقلابی نه تنها  معضل بزرگی را از سر راه نظام برداشت، بلکه در عمل نشان داد که نیروهای انقلابی دارای قدرت به کارگیری نیروهای کلاسیک نیز هستند.

بدین ترتیب مقدمات اجرای استراتژی آزادسازی  مناطق اشغالی با دکترین جدید فراهم شد و در چهار عملیات گسترده به نام های ثامن الائمه (ع)، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس با موفقیت اجرا شد. اولین عملیات این دوره با هدف شکستن حصر آبادان طرح ریزی و اجرا شد. در عملیات ثامن الائمه برای اولین بار یک عملیات هماهنگ در سطح فرماندهی و سازمان رزم بین ارتش و سپاه انجام شد که اعتماد به نفس جدیدی را در اردوی خود سبب گردید و موجب امیدوارانه طراحی و اجرای عملیات های بعدی پیگیری شود. با این زمینه سازی عملیات های زنجیره ای طراحی شد، ابتدا عملیات طریق القدس با هدف آزاد سازی بستان طرح ریزی و اجرا شد. در این عملیات جذب، آموزش و سازمان دهی  نیروهای مردمی در سطح گسترده تری نسبت به گذشته به انجام رسید. نتیجه این عملیات مانند عملیات پیشین، تقویت ثبات سیاسی و برتری نظامی در آن دوران حساس بود و ثابت شد که جمهوری اسلامی قادر است دو بحران داخل و بیرون را به طور هم زمان پشت سر بگذارد.

در این دوران سپاه پاسداران ضمن حضور موفق در صحنه های نبرد، مأموریت مقابله با ضد انقلاب داخلی و باز گرداندن امنیت به شهرها را نیز به عهده داشت. ضد انقلاب که هماهنگ با هدف های عراق دست به اقدامات  مسلحانه در داخل شهرها زده بود، با بمب گذاری در نشست مشترک مسئولان دولتی واقع در ساختمان حزب جمهوری اسلامی و نیز در نشست شورای امنیت ملی واقع در ساختمان نخست وزیری و ترور شخصیت های ردۀ اول و دوم کشور همچنین شخصیت های مقبول عامه مانند: آیت الله مدنی، آیت الله دستغیب، آیت الله اشرفی اصفهانی و ایجاد آشوب هاب خیابانی، فضای داخل شهر را بحرانی کرده بود. در این دوران سپاه با انهدام مرکزیت ضد انقلاب در تهران، فرو نشاندن آشوب در آمل و برخورد با اقداماتی که منجر به ناامنی شده بود، در کشور امنیت نسبی ایجاد کرد.

در چندین موقعیتی عملیات فتح المبین با هدف انهدام نیروهای دشمن و کاهش خطوط پدافندی خودی، طرح ریزی و اجرا شد. بدون تردید، عملیات فتح المبین از نظر وسعت، منطقه و شمار نیروهای شرکت کننده نکات مهمی را دربرداشت. این عملیات که در آستانه فرارسیدن سال جدید و ایام نوروز انجام گرفت، از لحاظ شمار نیروهای شرکت کننده در آن « جنگ فراگیر مردمی » نامیده شد.

با افزایش حضور نیروهای مردمی ، سازمان رزم سپاه نیز گسترش یافت و این تحول موجب افزایش توانایی نیروهای خودی در برابر دشمن شد. سپاه پاسداران برای این عملیات 7 تیپ -  که تعداد گردان های آن هرکدام بالاتر از تعداد گردان های یک لشگر بود -  تشکیل داد، در حالی که عملیات ثامن الائمه(ع) با 15 گردان مستقل وارد عملیات شده بود و در عملیات طریق القدس تنها 4 تیپ داشت. روند روبه گسترش سازمان رزم سپاه، سبب شد که پس از عملیات فتح المبین شعار محوری « یک گام سازماندهی، یک گام عملیات » مد نظر قرار بگیرد. بلافاصله بعد از عملیات فتح المبین، منطقه عمومی غرب کارون به عنوان آخرین منطقه اشغالی جبهه جنوب برای عملیات انتخاب و طرح ریزی آغاز شد. تأکید فرماندهان برای اجرای این عملیات بسیار بود. دشمن اطمینان داشت آزاد سازی  این منطقه اشغالی در جنوب، هدف بعدی جمهوری اسلامی است؛ ضمن آنکه شکست عراق در خرمشهر، تصور احتمال سقوط بصره را هم در پی داشت. لذا طرح ریزی و اجرای موفقیت آمیز عملیات بیت المقدس بزرگ ترین پیروزی سیاسی -  نظامی جمهوری اسلامی ایران در جنگ تلقی شد. فتح خرمشهر، دشمن را وادار کرد برای اجتناب از تلفات بیش تر و حفظ ارتش خود و همچنین حفظ بصره، از خاک ایران عقب بنشیند. با آزادسازی مناطق اشغالی و اثبات کاربری مفید و تئوری جنگ انقلابی، سازمان سپاه که نقش محوری را در اجرای این تئوری بر عهده داشت از موفقیت ویژه ای برخوردار شد. به عبارت دیگر بلوغ و تکامل اندیشه سپاه و توانایی و قدرت نظامی این سازمان با فتح خرمشهر، تثبیت شد؛ ضمن آن که در آن سوی مرزها نیز تعریف جدیدی از توانمندی قوای مسلح ایران به دست آمد. از این پس سپاه به عنوان یک سازمان نظامی نیرومند و توانا در سطح ملی مورد شناسایی قرار گرفت. سپاه علاوه بر گسترش سازمان رزم، در طرح ریزی، فرماندهی و اجرای عملیات نیز قابلیت و توانایی خود را نمایان کرد.

پیروزی های به دست آمده، نه تنها در داخل نتایج مهم و بازتاب وسیع داشت و نه تنها اردوی عراق را به شدت متأثر کرد، بلکه در منطقه خاورمیانه نیز تأثیرات مهمی بر جای گذاشت. غرب که همواره می کوشید اسرائیل را به عنوان قدرت بلامنازع خاورمیانه معرفی نماید، با پیروزی های پیاپی رزمندگان اسلام، در مورد امنیت اسرائیل نگران شد. به عبارت دیگر، کسب برتری در جنگ نه تنها متوازن قدرت را به نفع خودی تغییر داد، بلکه در سطح خاورمیانه موجب تقویت موقعیت کشورهای اسلامی در برابر اسرائیل گردد. اسرائیل برای جبران، هجوم به لبنان را طراحی کرد و پس از فتح خرمشهر، جنوب لبنان را اشغال کرد تا با نمایش قدرت ارتش خود، بازتاب پیروزی رزمندگان اسلام را کم رنگ نماید و یکی از نقاط انقلاب خیز خاورمیانه را ، که تصور می رفت از ایران الگو پذیر باشد، تحت تسلط قرار دهد. در پی این حادثه، بخشی از نیروهای سپاه به فرماندهی احمد متوسلیان به سوریه اعزام شدند تا در صورت نیاز آماده مقابله با ارتش اسرائیل شوند، لیکن با هدایت امام و تأکید بر این مسئله که " راه قدس از کربلا می گذرد " تعقیب متجاوز در رأس مسائل قرار گرفت و به جز اندکی از پاسداران، بقیه برای اجرای عملیات رمضان به ایران بازگشتند. در عین حال، حضور سپاه در آن منطقه سبب تأسیس تشکیلات نظامی حزب الله لبنان شد که نتایج آن بعداً آشکار گردید.

التماس دعا

منبع: کتاب ( کارنامه نبردهای زمینی )

من هم سعی می کنم که دوباره از این کتاب ارزشمند داخل وبلاگم بزارم. یا حق


نوشته شده در  چهارشنبه 86/7/4ساعت  11:54 عصر  توسط محمد 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شروع دوباره
[عناوین آرشیوشده]