محمد من آنم که هرکس یادگاری از درد بر دلم گذاردو رفت. من گمشده ای در غربت یادها هستم. مومن نیستم اما خدا را عبادت میکنم،نویسنده نیستم اما مینویسم،من آنم که به هرکه محبت کردم از پشت به من خنجر زد، من آنم که سینه اش غمها برای گفتن دارد، من آنم که در این دنیا بی ادعاست، من آنم که به سادگی فراموش میشوم زودتر از یک پلک زدن، آنچنان که فراموشم کردند..