صداي شکستن دلم را شنيدم...
گونههايم را رود شوري نوازش داد...
و گريستم. نه براي خودم نه. براي غيرت فراموش شدهمان.
همينه ديگه. الان اگه اسم جانبازو بياري بهت ميگن امل.
چقدر دلم ميخواد هميشه امل بمونم...
چقدر دلم تنگ شده براي اونجا...
اونجا که...
اونجا کرخه و دو کوهه جنت جانبازا بود.
جزر و مد رود دز مبهوت اشک چشما بود.
و چقدر بدم ميآد از اينجا...
اينجا که...
اينجا با زخم زبون جانباز تحويل ميگيرن
همهي عزت و تو ثروت و تحصيل ميبينن.